اردیبهشت ۲۶، ۱۳۹۱

3



تابستون امسال با هر سال فرق داره . دیگه از پنجره ی باز اتاق و شاخه های سبز توی گلدون خبری نیست . گذشته همه چیش فرق داشت . تابستوناش ، شوق و ذوقش ، حتی عشق !!!
حالا که دیگه نه سایه ی برکتی داریم نه اون حیاط دوست داشتنی پر از خاطره ی خونه ی مادر بزرگ که همه ی صفاش به این بود که آخر هفته بشه و خاله اینا بیان و همون دو روز کم و دور همی جمع بشیم و خوش بگذرونیم . همش فکر میکنم اگه پارسال میدونستم که امسال مهمون عرش نشینی چجوری قدر تمام لحظه ها رو می دونستم؟  گذشته ها گذشت ... هیچ وقت هم بر نمی گرده .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر